سراب ساز سودا ستیز

سراب می سازم و سودا می ستیزم

آوار، یک عکس مصیبت بار

یه بار اومدم عکسشو از رو دیوار بکنم، دیوار هم باهاش کنده شد، سقف هم باهاش اومد پایین.
هنوز که هنوزه من زیر آوار موندم و هیچکس هم درم نیاورده. نه اینکه دلشون نخواد… نشد… نتونستن.

7 پاسخ به “آوار، یک عکس مصیبت بار

  1. monaliza فوریه 17, 2012 در 8:04 ق.ظ.

    نه که بگم درکت می کنم.اما حالیمه که نمیشه.نه که بگم می فهممت.نه.اما حواسم هس که نمیتونن.همه دنیا جمع بشه نمی تونن از زیر آوآر درت بیاره.حالا اون زیر زیرا.زیره آوآر.عکسه باهاته؟

  2. fanoos فوریه 17, 2012 در 12:03 ب.ظ.

    نشد …نتونستن . چون تو خودت دلت نمی خواهد از زیر آوار بیرون بیایی . ولی کمی هم به فکر آدم هایی باش که به قصد کمک بیرون ایستاده اند و دلواپس تواند.

  3. مرمر فوریه 17, 2012 در 12:31 ب.ظ.

    حالا بنویسم دوست داشتم که بعد میگی فلان !
    ولی من این متن رو این تصویر سازی و این خلاقیت رو دوست داشتم .

  4. Hadi فوریه 17, 2012 در 10:25 ب.ظ.

    People don’t realize this, but loneliness is underrated….l

  5. طرقه( یه‌بارم با نام "شامپو" کامنت گذاشته بودم!) فوریه 17, 2012 در 11:11 ب.ظ.

    سراب سازِ شیوا قلم من، میخوام بدونی همه‌ی پست هاتو میخونم سرم شلوغه که کامنت نمیزارم وگرنه واسه همش یه دنیا حرف دارم 🙂 این ترم 6 بد دهن‌سرویس‌کن دراومده اما وبِ امثال تو-سوداستـیـزِ عزیزم- تنها جاییکه که از حرف زدن توش پشیمون نمیشم…میدونی این روزا همش پشیمونیه؛؛؛از گفتن ِ نگفتنیا،،از نگفتن ِ گفتنیا…پشیمونی هم که آواره مثه همین متن ات.البته گفتن نداره : خودت گفتنیا رو می‌گی.
    خلاصه بدون هست(هستن) کسی(کسایی) که خیلی تشکره ازت و عاشق وب‌ات.
    مُچــکرم.

  6. طرقه فوریه 19, 2012 در 12:00 ق.ظ.

    فعلا همین طرقه و شامپو بودم 😉

برای طرقه( یه‌بارم با نام "شامپو" کامنت گذاشته بودم!) پاسخی بگذارید لغو پاسخ