اصولا بیستم بهمن ماه روز خیلی خیلی مهمی در تاریخ بشریت است. اینکه چرا این روز اینقدر مهم است و اندازهء اهمیتش تا کجا می رود دلایل گوناگون و علل متنوعی دارد. این روز ریشه در تاریخ دارد، تاریخ در آن ریشه دارد، اصولا ریشه دارد، شاخه دارد، برگ دارد، ساقه دارد، احتمالا اگر کمی با دقت بگردید می بینید که در بعضی نواحی حتی میوه هم دارد.
این روز خیلی خیلی مهم است. انگار همین دیروز بود، 1538 سال پیش در چنین روزی، که زنو (Zeno) در روم شرقی تاجگذاری کرد. حالا معلوم نیست که آیا باید این اتفاق را بعد از این همه سال جشن بگیریم یا از روی آن بعنوان یک واقعهء کهنه عبور کنیم و به روی خودمان نیاوریم. در اصل شاید تاجگذاری زنو نتواند چندان احساسات شما را برانگیخته کند. اما قطعا اگر برویم به 457 سال پیش، یعنی درست 1081 سال بعد از تاجگذاری زنو، در همین روز، می بینیم که جان هوپر، اسقف عالی رتبهء بندر گلوسستر را با میخ چسباندند به یک تیر چوبی و بعد، بدون آن که کوچکترین اهمیتی به تاج زنو بدهند، تخته چوب (که البته اسقف به آن چسبیده بود) را آتش زدند. الان دیگر باید احساساتتان برانگیخته شده باشد. اگر باز هم زنده سوزی یک پیرمرد چندان متاثرتان نمی کند، پس بدانید که حملهء هائیتی به جمهوری دومنیکن، آن هم درست 190 سال پیش در همین روز، یعنی 1348 سال بعد از تاجگذاری زنو و 267 سال بعد از زنده سوزی جان هوپر و آن همه کشتار و خونریزی در همین تاریخ رخ داده است. متوجه هستید که! منطق حکم می کند که یک ارتباط غیر مستقیم بین این سه رویداد وجود دارد و نمی توانند تصادفی و همینطوری الکی در یک روز رخ داده باشند.
اینطور که بنظر می رسد هنوز کمی ته دلتان به خیلی خیلی مهم بودن این روز شک دارید! نپس این را بدانید که: 127 سال پیش، در همین روز، اولین ژاپنی به هاوائی مهاجرت کرد. 117 سال پیش، در همین روز، ویلیام جی مورگان والیبال را اختراع کرد. 48 سال پیش، در همین روز، اولین اجرای بیتلز در اد سالیوان شو اتفاق افتاد. بنظرتان این ها عجیب نیستند؟ عجیب نیست که تمام این اتفاقها در یک تاریخ، آن هم چنین تاریخی، رخ داده اند؟ یعنی می خواهید بگویید مصلوب کردن اسقف هیچ ارتباطی به اختراع والیبال ندارد؟ یا بیتلز برای تاجگذاری زنو جشن نگرفته بود؟ یا آن ژاپنی نرفته هاوایی تا دلیل حملهء هائیتی به دومنیکن را بفهمد؟ (ژاپنی ها چشمشان تنگند. احتمالا هاوایی را اشتباهی هائیتی خوانده است)
اما ماجرا از این هم پیچیده تر است! بعنوان مثال در این تاریخ، آن هم در یک سال بخصوص و مشخص، دنیس گابور، فیزیکدان مجارستانی و برنده جایزه نوبل از دنیا می رود و بعد در همان روز ژانگ زیئی، هنرپیشه گوگولی مگولی چینی (آن دختر خفنه در فیلم ببر نادان، اژدهای خندان یا یک چیزی در همین مایه ها) به دنیا می آید. اگر می خواهید حالا منکر ارتباط مجارستان و چین بشوید و با این ترفند اهمیت این را زیر سئوال ببرید به خودتان مربوط است. اما باید این را اضافه کنم که همین روز و همان سال، من هم به دنیا آمده ام!
پ.ن: این را 5 سال پیش نوشته بودم. در یک وبلاگ دیگری البته. گفتم این سر هم بندی اراجیف را بگذارم اینجا حالا که مناسبتش ایجاب می کند.
دوست داشتن در حال بارگذاری...